lundi 31 décembre 2012

بحران در همه جا


                                    سرمقاله ابوالحسن بنی صدر: "بحران در همه جا"
 برای شرکت در یک برنامه تلویزیونی 3 ساعته دربارة اسلام، به پاریس رفتیم. از فرودگاه تا شهر از وضع فرانسه جویا شدیم، پاسخ اینها بود:
-     بوکاسا، امپراطور آدمکشی که با دست خود چشم کودکان را از حدقه بیرون می آورده است و فرانسوی ها با کودتا کنارش گذاشتند، مستقیم یا غیرمستقیم سندی منتشر کرده  است که معلوم می کند به رئیس جمهور فرانسه الماس هدیه داده است ...
-     نخست وزیر فرانسه در مبارزه با گرانی و بحران بیکاری کامیاب نشده است. قیمت ها هم چنان رو به افزایش اند و وضع دولت او خوب نیست و احتمال دارد جای خود را به دولت دیگری بسپرد.
-         وزیر کار فرانسه که به مدت 20 سال از دولت مردان بوده است به مناسبت متهم شدن به انجام معامله مشکوک، خودکشی کرد.
     در انگلیس و آمریکا نیز از این سخن ها بود و از جمله این که وضع دلار بسیار خراب است. و البته یا باید آمریکا دست از سلطه پولی بر جهان بردارد و یا قیمت کالاها، خصوص مواد اولیه ای که اختیار معاملاتشان با او است و یا اختیار پول حاصل از معامله با او می شود، تا آنجا که ممکن است بالا ببرد. همین امر نیز اروپا را بسیار نگران ساخته است و اگر هشیار باشیم شاید فرصت خوبی است برای اتخاذ یک سیاست مستقل از دو ابرقدرت.
     در برنامه تلویزیون و مصاحبه ها، پرسش ها دربارة اسلام و انقلاب اسلامی بسیار بودند. از جمله یکی این پرسش بود که آیا اسلام از نو بیدار شده است؟ البته مرداد پرسش کنندگان این نبود که بشارت باد از بیداری مجدد اسلام! بلکه می خواستند بگویند ای مردم متمدن بربریت دارد از نو سر بر می آورد بخود آیید! پاسخ های ما چنین بودند:
     این بشریت است که دارد به خود می آید. بحرانی که شما خود و همه را بدان گرفتار کرده اید، بحران اقتصادی نیست، بحران شکست تجربه تمدن غرب است. در حقیقت تمدن مادی شما خدای را به این یا آن صورت یا انکار و یا بی نقش کرد. وقتی خدای را انکار یا بی نقش کردید البته ناگزیر بودید به جایش تقابل قوا و برخورد نیروهای متضاد و رقابت میان نابرابرها را بنشانید. سرمایه داری تجربة این بینش عمومی است و وضع را به اینجا کشانده است. امروز شما با همه وعده هایی که به خود و جهان می دادید تنها بر کمبودها افزوده اید و خود نگرانید که با تمام شدن منابع طبیعی چه خواهید کرد؟ شما جهان را ویران می کنید تا برج پر از فساد تمدن خویش را بالا ببرید. تمدن شما یک تمدن ویرانگر است و امروز نوبت ویران شدن به خود شما رسیده است. بحران های شما معنای دیگری ندارد.
     مارکسیسم کوشید بر پای همان تقابل قوا پرولتاریا را بانی یک قدرت خدایی بگرداند و به عهده این قدرت می گذاشت که تضاد نیروها را از بین بردن طبقات حل کند. در تجربه، استالینیسم از آب در آمد، چرا که مارکس و پیروان او توجه نکرده بودند که قدرت پس از تحصیل حاکمیت از قوانین خاص خود تبعیت می کند، و نه از مقاصد خوب زحمتکشان. از یاد برده بودند که وقتی قدرت حاکم نیرویی در برابر خود نیافت، منحل نمی شود، مطلق می شود. از این روست که به قول کلتی فیلسوف مارکسیست ایتالیایی، دیگر نمی توان بحران مارکسیسم را مخفی کرد. از این روست که امروز حمله ها و انتقادها به مارکسیسم دیگر از ناحیه بورژوازی نیست بلکه از سوی روشنفکران مارکسیستی است که به مرز یأس رسیده اند. بحران مارکسیسم همانند بحران سرمایه داری جز با تغییر پایه و اساس بینش سهل نخواهد شد.
     با شکست این دو تجربه، بشریت امروز البته باید به خود بیاید و دارد به خود می آید و در پی تجربه دیگری است. تجربه ما یک تجربه موفقی است چرا که در دنیای معاصر شما هیچ کشور را سراغ ندارید که چون ایران پیروز شده باشد. توضیح می دهم:
-     شما که آن همه درباره اعدام ها در ایران سر و صدا راه انداخته اید، خود شما پس از جنگ دوم بنا بر اسنادی که سفیر ما در پاریس فراهم آورده است، 105 هزار نفر را بدون محاکمه به عنوان همکاری با دشمن اعدام کرده اید. یک میلیون نفر راخودسرانه توقیف و زندانی کرده اید. در ایران پس از 55 سال تحمل سیاهکارترین رژیم ها به قول شما 400 تن اعدام شده اند. این دو رقم را با هم مقایسه کنید تا بزرگی معنویت امام خمینی و روحانیت را اندر یابید. شما از ترس انسانیتی که دارد بیدار می شود حقیقتی چنان درخشان و انسانی و شکوهمند را کاملاً وارونه جلوه می دهید تا این انسان به سراغ تجربه اسلام نیاید.
-     از مطلب بالا مهمتر، خود شما در جنگ از آلمان شکست خوردید، با انگلستان و آمریکا و روسیه متحد شدید تا دوگُل توانست قدم به خاک فرانسه بگذارد. از جنگ دوم جهانی بدین سو هیچ کشوری نیست که بدون تکیه به یک قدرت با قدرت دیگر انقلاب پیروزی کرده باشد. با وجود دریافت کمک های نظامی و غیر آن، یک میلیون و بیشتر از آن کشته دادند و خرابی های بسیار به بار آمد تا به استقلال نیم بندی رسیدند. تجربه ایران، تجربه منحصری است. ما از راه متحد کردن خلق و بدون دریافت کمک از هیچ کشور با رژیم که خود را به ابرقدرت ها متکی می دانست و بود و تا دندان مسلح بود و اختیار ثروت مردم و حتی نام مردم را هم داشت، درافتادیم و پیروز شدیم. آیا به نظر شما این یک تجربة  علمی موفق عصر حاضر نیست؟ آیا این تجربه برای خود شما درس نیست؟ آیا این تجربه به شما نمی گوید که اگر از ابرقدرت ها استقلال بجوئید بحران ها را می توانید حل کنید؟
        آن بینش راهنما، بینش اسلامی که ملت ما را متحد کرد و به شگرفت ترین فیروزی ها رساند، توحید است. بنابراین، انسان ها با خودشان و با یکدیگر از راه رابطه اصلی که همان رابطه انسان با خدا است در رابطه قرار می گیرند و بدینسان مخالف ها موافق و دشمن ها دوست می شوند. تخالف ها و تضادهای اجتماعی راه حل علمی دیگری ندارند. شما خدای را منکر و یا خنثی کردید و هر روز ده ها مطلق ذهنی و عینی و اسطوره ای گوناگون ساختید و امروز اسیر این همه خداهای قلابی هستید. شما خدا را از پهنه فکر و ذهن راندید و به جای آن زور را در ده ها شکل و قیافه بر خود خدا کردید و به خدمتش در آمدید و جهان را به خاک و خون کشیدید و امروز همه جا را گرفتار بحران ساخته اید.
     در حقیقت بحرانی که رژیم شاه را از پا درآورد و ویرانه ای که از آن رژیم بر جای مانده است شما به سرکردگی آمریکا برای کشور ما ایجاد کرده اید. و اینک نیز که می دانید با همان تجربه وحدت ممکن است بر بحران غلبه کنیم، با تمام قوا می کوشید این وحدت را از میان ببرید. چه کس نمی داند که توطئه و حادثه آفرینی هیچ نتیجه جز نجات ساختمان رژیم سابق ندارد. چه کس نمی داند که انقلاب هنوز به هدف های اصلی خود نرسیده است تا نوبت به امتیازطلبی های گروهی و منطقه ای رسیده باشد؟ چه کس می تواند باور کند که ابرقدرت ها غایب هستند و اگر حاضرند، چه کس گمان می کند که بی گناه و ناظر و تماشاچی هستند و دست از پا خطا نمی کنند؟
     بس کنید، اگر همه جمع بشوید و انقلاب ما را از پا درآورید دردی از شما دوا نمی شود. بحران شما شدیدتر نیز می شود. چرا که اگر رژیم پیشین می توانست از بحران و بن بست بدر آید سقوط نمی کرد. بحران همه جا را گرفته است. آیینه زمان قیافه واقعی شما را به خودتان و به جهانیان نشان می دهد. جرأت داشته باشید و قیافه خودتان را تماشا کنید. نترسید هنوز راه نجات باقی است. پیام اسلام را بشنوید. در همه جا بحران است. شما که خود را جانبدار تجربه می خواندید. این تجربه موفق دست کم ارزش بررسی و جدی گرفتن را دارد. و برای بحران، بحرانی که تمدن شما به جهان تحمیل کرده است جز این آزمایش، آزمایش دیگری در دسترس ندارید. آنرا به کار برید.
     و مخفی نماند که پاریس محل تلاقی جریان های فکری میان خود مسلمان ها و مسلمانها و مغرب زمین است. یک هفته پیش از برنامه ای که ما در آن شرکت کردیم، در برنامه ای از همین نوع تا بخواهی اسلام و انقلاب اسلامی را کوبیده بودند. کوچکترین خطا را آن قدر که بتوانند بزرگ می کنند و جهان را از آن آگاه می سازند. همه جا را نسبت به انقلاب و امام بدبین ساخته اند. طوری که در مدرسه ها بچه های ایرانی را اذیت می کنند. همه ما باید به هوش باشیم. نباید با کارهای غیرقابل دفاع زلال پیام اسلام را مکدر سازیم. جهان تشنه است اما نه تشنة هر آبی، آب زلالش آرزو است. وظیفه و مسئولیت طاقت فرسایی بر عهدة نسل امروز است. باید از خود در حد این وظیفه و مسئولیت طاقت فرسایی بر عهدة نسل امروز است. باید از خود در حد این وظیفه و مسئولیت، بزرگی نشان دهد.
     باری در بازگشت از سفر معلوم شد وزارت خارجه لازم دیده است اجر دو روز و نیم زحمت از صبح تا نیمه شب را بدهد. مطلب مجعولی را در بامداد نشر داده است که بنا بر آن ما سخت تقلا کرده ایم گذرنامه سیاسی بگیریم و آنها که این همه قاعده شناس شده اند، قبول نکرده اند!! سخنی دروغ و تبلیغی به غایت سخیف ...
     کاش به جای این کارها قدری به وظیفة خود می رسیدند و وقتی این همه از بیت المال این ملت فقیر به عنوان حقوق می گیرند با یک از هزار تبلیغات دشمن مقابله می کردند. در آن جا برای دفاع از انقلاب غایبند و در اینجا به کار فساد مشغول؟!