lundi 24 septembre 2012

پیام ٢٢خرداد٦٠ بنی صدر: بشما ميگويم اگر هنوزکه وقت باقیست نايستاديد و استبداد را كه هنوز قوام نگرفته دفع شر نكنید، زمانیکه استبداد با سلطه خارجى پيوند قطعى پيدا كرد، هر آنچه را گفتم و بدتر را بر سر شما خواهند آورد


بسمه تعالى
مردم مسلمان ايران:
شما با راى قاطع خود مرا به رياست جمهورى انتخاب كرديد. اينك از خود بپرسيد اگر اينجانب با توقعات قدرت گرايان هم آهنگى مى‏ كردم، آيا در وضعى كه مرا قرار داده‏اند، قرار مى ‏گرفتم؟ اگر زبان شما نميشدم و اعتراض نميكردم، اگر وضع كشور را روزانه به شما گزارش نميكردم، اگر هر چه واقع ميشد را قانونى ميشمردم، اگر... با من اينطور رفتار ميكردند؟
به دين خود و راى و اعتماد شما خيانت نكردم و تا جائيكه توانستم كوشيدم. بسيارى از جريانها را بموقع مطلع شدم و هشدار دادم. صدايم را در قيل و قال‏هاى جوسازان گم كردند و اينك نيز مثل جدم حسين ابن على (ع) آنچه از خطرها كه مى‏بينم براى شما پيش بينى ميكنم:
از سه شعار انقلاب اسلامى: استقلال آزادى جمهورى اسلامى هيچ محتوايى بجاى نخواهند گذارد (1).
1- استقلال اقتصادى با بودجه ايكه تهيه كرده‏اند و با نفتى كه صادر مى‏كنند و با قراردادهائى كه امضاء ميكنند از بين ميرود و چون امنيت نيست وضع شما محرومان جامعه بدتر خواهد شد و گرانى و بيكارى روزگار شما را سياه خواهد كرد.
2- استقلال سياسى بدون استقلال اقتصادى و با وجود ناامنى داخلى و جنگ خارجى از دست خواهد رفت.
3- از آزادى چيز چندانى باقى نمانده است. فقدان امنيت تا بدانجاست كه ليره 200 تومانى دو سال و نيم پيش پنج هزار تومان شده است. روزنامه‏ ها تعطيل و زبانها بسته شده ‏اند و آينده از اينهم بدتر خواهد شد. گروهيكه مقامات را بتصرف در آورده است، بلحاظ بدتر شدن وضع و بى اعتبار شدن در افكار عمومى، روز بروز بيشتر بوسائل اختناق آور پناه خواهد برد و خود قربانى همين جريان خواهد شد.
4- روزى محكومى در پاى چوبه دار گفت: اى آزادى چه جنايتها كه به نام تو نميكنند. امروز و فردا بيشتر از امروز خواهند گفت: اى اسلام چه جنايت‏ها كه بنام تو نميكنند. چنان دين را از اعتبار خواهند انداخت كه بنام اين دين تا يك قرن كسى نتواند حرفى بزند و دعوتى بحق كند.
5- اينجانب هيچ گناهى بجز اينكه خواسته‏ام استقلال و آزادى و اسلام بعنوان تضمين كننده استقلال و آزادى و زمينه ساز رشد و تعالى همه جانبه انسان به اجرا در آيند نداشته و ندارم. از اسلام نان نخورده‏ام اما عمر را در خدمت بآن گذرانده‏ام. بشما مردم گفتم كودتاى خزنده اجرا ميكنند و مراحل آنرا هم يكايك شرح كردم و تا اينجا نيز بهمان ترتيب انجام داده‏ اند و مرحله آخر آن كه سلب عنوان رياست جمهورى و گرفتن جان اينجانب است را نيز دست اندر كارند تا انجام دهند. اگر چنين كردند علاوه برآنچه كه در بالا پيش بينى كردم امور زير نيز واقع خواهند شد:
الف- برخوردهاى پايدار در كشور بر برخوردهاى مسلحانه كنونى اضافه خواهند شد و خود بر مشكلات بالا خواهند افزود. مردم ما كر و كور نيستند و وضيعت روزمره خود را مى ‏بينند و مى ‏بينند كه دو سال و نيم حكومت حزب حاكم روز به روز وضعيت كشور را بدتر ساخته است و امنيت از بين رفته است. اقتصاد فلج شده است. جنگ داخلى و خارجى بطور مستمر ادامه دارد و اينك خطر گسترش آن نيز است.
ب- جنگ تحميلى در صورت طولانى شدن به فرسودگى كامل نيروهاى ايران و عراق ميانجامد و در خاورميانه زمينه اجراى برنامه آمريكا فراهم ميگردد و همانطوريكه در جريان گروگانگيرى ملاحظه كرديد ناچار به شرايط ننگينى تن خواهند داد. همانطور كه بيمى بخود راه ندادند روزى گفتند تا گروگانها دردست ماست گلوگاه امپرياليزم آمريكا در دست ماست. و وقتى تسليم شدند گفتند گروگانها جنس بنجل بودند و آمريكا نميخواست، ناچار شديم از سر بازشان كنيم. خواهند آمد و خواهند گفت چاره نداشتيم جز اينكه به شرايط تسليم بشويم، مردم بدانيد.
چهار وزير خارجه آمدند و و پيشنهاد كردند كه قواى عراق بداخل خاك عراق عقب نشينى كنند و مقدارى هم از مرز فاصله بگيرند و از هر دو طرف حريمى غير نظامى بوجود بيايد و بعد موارد اختلاف از طريق سياسى حل گردند. ما از آنها خواستيم نقشه بياورند و روى نقشه پيشنهاد خود را براى ما روشن بگردانند. قرار بود 18 خرداد بيايند كه با ملاحظه وضع كشور منصرف شدند. از ابتداى جنگ باين سوى، امروز وضعيت نظامى ما بهترين وضعيت است. عقيده اينجانب اين بود كه اگر ما را بحال خود بگذارند، با چند پيروزى چشمگير، ما نه تنها پيروزى نظامى بدست مياوريم بلكه نقشه‏هاى آمريكا را در همه منطقه برهم ميريزيم و ميتوانيم عصر سوم را در تاريخ آغاز كنيم. ضربه از خارج را تحمل كرديم، ارتش مهاجم را متوقف ساختيم و شروع به اضملال آن نموديم. از پشت سر كردند آنچه كه كردند و شما از آن اطلاع داريد. وضع جنگ تا اين لحظه اينطور است، هستيم و ببينيم كه اين وضع چطور تحول خواهد كرد. اگر اين خطرها كه برشمردم، براى شما مردم ملموس هستند و در دل خود احساس ميكنيد كه راست ميگويم و با شما صادقانه حرف ميزنم اگر امتحان خود را داده‏ام كه مقام و موقعيت مرا نفريفته و براى وفادارى به دين و براى شما مردم همه چيز حاضر شده‏ ام، اگر بر شما معلوم است كه فرق است ميان حرف و عمل وقتى انسان سوار اسب سركش قدرت نشده و وقتيكه سوار ميشود و اگر ميدانيد كه امتحان واقعى وقتى است كه انسان اسباب سوار شدن بر مركب خودكامه را داشته باشد و سوار نشود، باور كنيد كه خطرها كه برشمردم همه خطرها نيستند و خطرها هم جدى هستند. باور كنيد برای این كه اين خطرها پيش نيايند خود را در هر خطرى افكنده‏ام، باور كنيد كه يك لحظه از فكر اين خطر بيرون نرفته‏ام. به هيچ كس خائن نبوده‏ام و خواسته‏ام محيط امن و آزاد اجتماعى بوجود آيد و كشور سريع رشد كند.
بگمان اينجانب راه چاره آسانست، به شما مردم همواره سخنم اين بوده است:
روزى كه به دزفول رفتم، شهر در حال سقوط بود. با ارتشيان صحبت كردم به آنها گفتم شما بخود باور كنيد و ميتوانيد دشمن را متوقف كنيد و بشكنيد. آنها از اين جانب پذيرفتند، عمل كردند و موفق شدند. حالا هم به شما مردم ميگويم شما به توانائى خود باور كنيد. تسليم جوسازان و چماق داران نشويد. استقامت كنيد. راههاى استقامت را شما خود در گذشته يافته‏ايد و اينبار نيز ميتوانيد بيابيد.
و اما به كسانى كه شتابزده ميخواهند كار را يكسره كنند، بارها گفته‏ ام و حالا هم مى‏ گويم:
برنامه كارتان حذف اختيارات رئيس جمهور است. گفتيد اين حرف دروغ است و معلوم شد كه دروغگوى سال كه بود.
برنامه كارتان حذف رياست جمهورى است، گفتيد بد گمانى و خيال است، تا اينجا آمده ‏ايد. بيائيد هماهنگى بوجود آوريم و با اجراى واقعى قانون، كشور را از مهلكه بيرون ببريم. قانون را وسيله اجراى نيات خود كرديد و اجراى واقعى آنرا تا اين حد مشكل ساختيد. براى پرهيز از خطرها، براى آنكه مردم كشور نگرانتر از آنچه هستند نشوند، بيائيد.
الف- آزاديهای مصرح در قانون اساسى را محترم شمريد و آزادى بيان و قلم را تامين كنيد و مطمئن باشيد مردم ما عاقل و رشيد هستند و با مقاله‏ها و حرفهاى تحريك‏آميز تحريك نميشوند.
ب- قانون اساسى را مو به مو به اجرا بگذاريد و هر جا را كه خلاف انجام شده است معين كنيم و باز گرديم و قانون را اجراء كنيد.
ج- دستگاه قضائى را همانطور كه اسلام مى‏ گويد مستقل و بى طرف كنيم و اعتماد و امنيت واقعى را پديد آوريم و بجاى پرداختن به حذف همه و همه و اعمال زور در برخورد بهرمشكل، برنامه‏ اى براى حل مشكلات كشور به اجرا بگذاريم و از راه بحث آزاد واقعى، مانع از آن گرديم كه برخورد انديشه‏ ها به برخورد چماقها و اسلحه‏ ها بدل گردد.
خواهر و برادر،
با كمال صداقت وضعى را که ميبينم براى شما شرح دادم. بشما ميگويم اگر امروز كه هنوز وقت باقى است نايستاديد و استبداد را كه هنوز قوام نگرفته دفع شر نكرديد و استبداد با سلطه خارجى پيوند قطعى پيدا كرد، همه آنچه را كه گفتم و بدتر از آن بر شما خواهند آورد و...
امروز از صبح تا شام و از شام تا صبح چماق داران رسمى و غير رسمى محل زندگى و كار رئيس جمهورى منتخب شما را در محاصره دارند و اينها مستثنى هستند. مى ‏توانند هر تظاهرى را بكنند و هر رذالتى را انجام دهند. فردا با شما مردم چه خواهند كرد؟
خدا را به گواهى مى‏گيرم كه به وظيفه خود عمل كردم و آنچه را بايد به اطلاع شما مى‏رساندم، بر شما مردم است كه نگران سرنوشت انقلاب اسلامى و كشور خود باشيد و استقامت كنيد.
رئيس جمهور
ابوالحسن بنى صدر
22 خرداد 1360
 

توضيح

اين پيام در مجلس، در 24 خرداد 1360، توسط آقاى غضنفرپور خوانده شد. آقاى خمينى از قرائت آن، آنطور كه آقاى هاشمى رفسنجانى در كتاب «عبور ار بحران» آورده است، انتقاد كرده بود. يعنى چرا جلوگيرى نكرده‏ايد! و
1- فهرست آنچه قرار بود استبداد ملاتاريا انجام دهد را بنى صدر در كتاب خيانت به اميد كاملتر آورده است. و ملاتاريا همه خيانتها، جنايتها و فسادها را مرتكب شد.

منبعکتاب نامه ها از آقای بنی صدر به آقای خمینی و دیگران....انتشارات انقلاب اسلامی - ص 458- 463 
برای دست یابی به کتاب نامه ها از آقای بنی صدر به آقای خمینی و دیگران، اینجا را کلیک کنید 

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire