dimanche 19 août 2012

آیا ایران عامل بی ثباتی منطقه است؟ - رامنی در بارۀ ایران رأی می خرد!؟:

توضیح: این مطلب مهم را از نشریه انقلاب اسلامی در هجرت به این وب لاگ منتقل کرده ام تا بتوانم به بالاترین ارسال کنم. این مطلب با وجودی که به بالاترین ارسال نشده است، اما قابل فرستادن با آدرس منبع اصلی به بالاترین نیست
انقلاب اسلامیما سه مقاله را انتخاب کرده ایم هم بلحاظ اطلاعاتی که در بردارند و هم بدین خاطر اینکه به روشنی تشریح می کنند چگونه نامزد جمهوری خواه ها برای بدست آوردن رأی، تصمیم در باره سرنوشت ایران را به اسرائیل می سپاردوقتی رﮊیم بمدت 33 سال امریکا را محور سیاست داخلی و خارجی خود کرد و به عامل خارجی، در آنچه به سرنوشت وطن ما مربوط می شود، نقشی تعیین کننده سپرد، کار نمی توانست به این جا نکشد:
رامنی در اسرائیل گفته استایرانیان بی ثبات کننده ترین ملت روی زمین هستند؟!:
در اوت 2012، فلینت لورت Leverett و هیلاری مان لورت سخنان سخت تحریک آمیز رامنی را در اسرائیل، در نوشته خود، این سان مورد بررسی قرار داده اند:
• میت رامنی با در پیروی از محافظه کاران جدید، گفته است «بی ثبات کننده ترین ملت روی زمین، ملت ایران است». برغم سنجش های افکار که مرتب اسرائیل و امریکا را در رأس کشورهائی قرار می دهند که امنیت و ثبات را از خاورمیانه ربوده اند، او در طول اقامت خود در اسرائیل گفته استجمهوری اسلامی ایران «بی ثبات کننده ترین ملت جهان است».
انقلاب اسلامیاز قرار این نامزد فرق میان رﮊیم جمهوری اسلامی و ملت ایران را نمی داندهرگاه می داند و بعمد جمهوری اسلامی را ملت می خواند، سخن نابجای او، بس خطرناک تر می شودرامنی حامی جنگ با ملت ایران است.
در واقع، مؤسسه های معتبر که در سطح جهان سنجش افکار انجام می دهند، سنجش ها به عمل آورده اند و این سنجش ها حاکی از آنند که درصد بسیار بالائی از مردم عرب سنی، اسرائیل و امریکا را عامل بی ثباتی و بزرگ تهدید برای امنیت و منافع خود می دانند و نه ایران را.
• فرستنده الجزیره از سید محمد مرندی، استاد دانشگاه تهران، خواسته است نظر خود را در باره موضع رامنی بگویدمرندی گفته است که با توجه به آنچه سیاست امریکا بر سر منطقه آورده است (مرگ و ویرانگری که ببار آمده است)، امریکا در موضعی نیست که از ایران شاکی باشداز دید ایران، کمتر تفاوتی میان رامنی و پرزیدنت اوباما نیست.
توضیح او، با توجه به «جنگ نرم» (جنگ پوشیده نیز گفته اند !!) که حکومت اوباما بر ضد جمهوری اسلامی به راه انداخته است، فرقی با«جنگ سخت» که رامنی ایران را بدان تهدید می کند، ندارد.
• در این مصاحبه، پرسشگر پرسیده است آیا موضع انعطاف ناپذیر ایران سبب ناکام ماندن گفتگوها نشده است؟ ما به این پرسش و پاسخ مرندی به آن، می پردازیممرندی گفته است: «ایرانیان ما مصممیم گفتگو کنیماما موضع غرب این بوده است که شما هرچه ما می خواهیم بما بدهید بعد ما با شما گفتگو می کنیمغنی سازی اورانیوم حقی است که هر کشوری از آن برخوردار استایران نیز از این حق برخوردار استانقلاب ایران نیز بدان خاطر روی داد که این ملت استقلال و کرامت بجویدایرانی ها نمی پذیرند که یک ملت درجه دوم باشند.رﮊیم ما رﮊیم سعودی و یا رﮊیم اردن نیستایران کشوری مستقل و سرفراز استاینست که ایران به غنی سازی اورانیوم در محدوده قرارداد منع گسترش اسلحه اتمی ادامه می دهدامریکا نمی تواند مانع از کار ایران بشوداگر عاقل بود و رفتاری عقلانی می داشت، اگر اروپائیان رفتاری عقلانی می داشتند، ایرانی ها تضمین های لازم را می دادند و تنش ها فرو می خوابیداز دید ایرانیان، امریکا واقعا درپی آن نیست که ایرانیان تضمین بدهند بمب اتمی نمی سازند».
• ما فکر می کنیم این اظهارات مهم هستندهم از لحاظ موضع ایران و هم بلحاظ واقعیتمدت زمانی است که ما استدلال می کنیم اگر واشنگتن اصل و واقعیت غنی سازی اورانیوم تحت نظارت را بپذیرد، گفتگو بقصد رسیدین به راه حل برای مسئله اتمی ایران، کاملا میسر می شود.
اما امریکا – حتی در حکومت اوباما – نمی خواهد این کار را بکندبدین خاطر که بازشناختن حق ایران بر غنی کردن اورانیوم ایجاب می کند بازشناسی جمهوری اسلامی ایران، بمثابه یک دولت برخوردار از مشروعیت راما فکر می کنیم بعید است این رویه بعد از انتخابات ریاست جمهوری تغییر کندخواه اوباما از نو انتخاب شود و چه رامنیاین امر که امریکا نمی خواهد جمهوری اسلامی ایران را بمثابه یک دولت مشروع و برخوردار از منافع مشروع، بپذیرد، در عرصه های دیگر نیز، مشاهده می شودهفته پیش، محمد خزائی، نماینده دائمی ایران در سازمان ملل متحد، در شورای امنیت، بهنگام بحث درباره سوریه، اظهاراتی کردخزائی تحلیل پایه و مایه داری از دینامیک منطقه ای در خاورمیانه ارائه کردمنطقه خاورمیانه شاهد و عرصه فروباریدن رگبار تغییر است... منطقه شاهد تغییرهای سخت است و ملتها خواستار دموکراسی هستند و در برابر دیکتاتوریهائی قد برافراشته اند که از حمایت غرب برخوردارنددر همان حال، وضعیت در منطقه خاورمیانه، بیش از پیش بغرنج می شودخطر تروریسم بیشتر و بیشتر می شودافراط گرائی و مداخلات خارجی شدت می گیرند و رشد و ثبات منطقه را به خطر می اندازنددر این وضعیت، هرگونه محاسبه غلط و تصمیم های غلطی که بر پایه آن گرفته شوند، آتش افکندن بر هیزم می شود و منطقه را به آتش می کشد... در این وضعیت، خودکامانه تغییر دادن واقعیتها، از راه مسلح کردن گروه ها و پدید آوردن «امر انجام گرفته» و قراردادن ملتهای منطقه در برابر آن، کاری بس خطرناک است».
بر پایه این تحلیل، خزائی پیشنهاد کردبازبینی در اندریافت غرب از تحولات منطقهغرب باید طرز فکر خود را در باره خاورمیانه تغییر دهد.بنظر می رسد تنها یک برداشت بتواند صلح و ثبات و پیشرفت ببار آوردو آن همکاری بجای رویاروئی استدادن پاسخ درخور به خواستهای مردم به جای مجبور کردن آنها به قبول راه حلی مصنوعی و سطحی.
در آنچه به وضعیت سوریه مربوط می شود، خزائی گفتاز نظر جمهوری اسلامی ایران، بحران جاری تنها از راه گفتگو در سطح ملی، بشیوه صلح جویانه، می باید حل شود... کشورهای چندی در بغرنج کردن وضعیت سوریه، از راه کمک مالی و تسلیحاتی به گروه های مسلح می کوشند...
البته، در اظهارات نماینده ایران هیچ امر براستی جدید نیستما در نوشته پیشین خود، دیدگاه تهران در باره تحول وضعیت در سوریه را بررسی کرده ایمدر میان نخبه هایی که به سیاست خارجی امریکا می پردازند، شماری استدلال می کنند که واشنگتن می باید، در باره سوریه، با ایران گفتگو کندبا وجود این، امریکا حاضر نیست جمهوری اسلامی را بمثابه طرف گفتگو بپذیرد.
• البته، دیدگاه ایران در باره امکان همکاری منطقه ای به سوریه محدود نمی شودمدتهاست که ما خاطر نشان می کنیم افزون بر یک دهه است که ایران کشوری گشته است که نقشی ضرور در حل و فصل مسائل عمده سیاسی و استراتژیک منطقه یافته استتثبیت وضعیت در افغانستان و برقرار کردن ثبات در خلیج فارس و مبارزه با جهادگرایان افراطی نیز به همکاری با ایران دارند.
بهار عرب تنها این روند را شدت و شتاب بخشیده استهمانطور که مکرر استدلال کرده ایم، تا وقتی روابط بهتری با ایران برقرار نکند، به حل هیچیک از مسائل منطقه موفق نمی شود.
• اما بلندپروازی سلطه جویانه خود پوشانده در لیبرالیسم نیک کردار، امریکا را از ارزیابی وضعیت استراتژیک خود ناتوان کرده استمفسران امریکائی واقعیتها را همان سان که هست نمی بینندبنا بر سنجش های افکار معتبر بین المللی، افکار عمومی منطقه امریکای امروز را بیشتر از امریکا دوره بوش عامل بی ثباتی منطقه می داننددر حقیقت، ارزیابی غالب در محافلی که به سیاست خارجی امریکا می پردازند – و نیز در حکومت اوباما – بر اینست که سیاست امریکا در قبال بهار عرب صحیح است و بزرگ ترین بازنده بهار عرب ایران است.
تنها باید محافظه کار جدید بود تا توانست چنین ارزیابی را بعمل آورداینان صادقانه و قاطعانه از پذیرفتن واقعیت سرباز می زننداز این رو است که چه اوباما از نو به ریاست جمهوری امریکا، انتخاب شود و خواه رامنی به ریاست جمهوری برسد، سیاست کنونی امریکا ادامه خواهد یافتهدف این سیاست برقرار کردن سلطه امریکا بر خاورمیانه است.
انقلاب اسلامیشگفتا! «نماینده» دائم ایران در سازمان ملل متحد می داند که ملتها برای دموکراسی برخاسته اند، اما نمی داند که ایرانیان سه دهه زودتر برای استقرار ولایت جمهور مردم و جمهوری شهروندان انقلاب کردند و امروز، در ایران، ولایت مطلقه فقیه، مردم ایران را از تصدی امور خویش ممنوع کرده استاز استقلال و آزادی انسان و از استقلال و آزادی ملت ایران خبری نیسترﮊیم درکشور عامل بی ثباتی است و نمی تواند در بیرون از ایران عامل بی ثباتی نباشدچراکه به بقای خود تقدم مطلق می دهنداز این رو، در همه جا، حامی گرایشهای راست و راست افراطی استدر سوریه، حامی رﮊیم سوریه و نه حاکمیت مردم سوریه استاز این رو، اگر یک طرف دعوا امریکا و اروپا و رﮊیمهای سعودی و شیخ ها و گروه های مسلح هستند، طرف دیگر رﮊیمهای ایران و چین و روسیه هستندآن کس که جانبدار ندارد، ملت سوریه و حق حاکمیت این ملت است.
و نویسندگان مقاله سیاست امریکا در منطقه را درست ارزیابی می کنند اما از این واقعیت غافلند که اگر به جای رﮊیم ولایت مطلقه فقیه، ایران دولت حقوقمدار می داشت، ایران کشوری توانمند بود و بمثابه الگو، عامل تحول کشورهای منطقه و از میان برخاستن استبدادها می گشت و امریکا و روس و چین و اروپا نیز فرصت حضور سلطه جویانه در منطقه را نمی یافتند.
شماره ۸۰۸ از ۲۳ مرداد تا ۵ شهریور ۱۳۹۱

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire