samedi 14 juillet 2012

زندگینامه دکتر محمد مصدق، قسمت دهم

اشغال ایران از آغاز جنگ بین المللی دوم در مغز دو آتش‌افروز جنگ به وجود آمد، ولی در آن هنگام ضرورت چندانی برای اجرای این فکر وجود نداشت. حمله ناگهانی و برق‌آسای قوای آلمان هیتلری به روسیه برای دولت انگلستان از یک طرف و دولت اتحاد جماهیر شوروی از طرف دیگر این فکر را تقویت نمود، به خصوص که دولت انگلستان و دولت آمریکا پس از ملاقات و مذاکره روزولت و چرچیل در اقیانوس اطلس و امضای منشور آتلانتیک و انعقاد یک پیمان، مصمم شدند برای کمکهای تسلیحاتی به شوروی ایران را اشغال نمایند. در همان ایام استالین فهرستی از فوری‌ترین نیازهای شوروی را برای روزولت و چرچیل فرستاد و نمایندگانی بین واشنگتن، لندن و مسکو رفت و آمد کردند. بدون شک رساندن کمک به شوروی هم برای آن کشور و هم برای انگلستان جنبه حیاتی داشت و بایستی این کمک در اسرع وقت انجام می‌گرفت. 
برای رساندن کمک به شوروی چند طریق وجود داشت: یکی از راه اقیانوس منجمد شمالی که در این راه خطر یخبندان ممکن بود در انجام برنامه‌های کمک رسانی وقفه ایجاد کند و دیگری راه خاور دور از طریق ولادی وستک و مورمانس بود. این راه دارای یک مسافت طولانی یازده هزار کیلومتری بود و از طرفی دولت ژاپن هم اجازه عبور جنگ‌افزار از این طریق را نمی‌داد، زیرا خود عضو محور بود. 
راه دیگر راه بغاز بسفر و داردانل بود ولی دولت ترکیه این راه را مسدود نموده بود. کوتاهترین و امنترین راه از طریق ایران بود که خط آهن نهصد کیلومتری آن خلیج فارس را به دریای خزر می‌پیوست. دولتهای انگلیس و شوروی قبلآً در این زمینه گفت و گو کرده بودند. هریمن نماینده دولت آمریکا که برای مذاکره به مسکو سفر کرده بود همین راه را پیشنهاد کرده و اضافه نموده بود که باید برای تکمیل و توسعه این خط طرحهایی نیز ارائه نمود و از همین جاست که اندیشه حمله نظامی به ایران یک تصمیم قطعی بین کشورهای انگلستان و شوروی در آمد. (۲۸ )
** «چرچیل در خاطرات خود این‌گونه می‌گوید: «در ۱۱ ژانویه ۱۹۴۱ (۲۰ تیرماه ۱۳۲۰) شورای وزیران بریتانیا با حضور روسای ستاد موضوع اقدام نظامی علیه ایران را مورد بررسی قرار دادند.» با بررسی‌های خاطرات چرچیل به نکات قابل توجهی خواهیم رسید و آن، این است که برای اشغال نظامی ایران، آمریکا نیز در جریان کامل قرار گرفته بود و در عین‌حال به قول چرچیل «کمک رساندن به نیروی نظامی اتحاد شوروی مهم‌ترین وظیفه بود و ایران به عنوان نزدیک‌ترین راه انتخاب شده بود.» 
در طول جنگ، کشور بین دو نیروی اشغالگر تقسیم شد؛ شمال به تسلط  روسها درآمد  و اختیار جنوب  را، که شامل میدانهای نفتی و تصفیه خانه نیز می گردید، انگلیس ها به دست گرفتند. دو نیروی  اشغالگر، که بعداً آمریکایی ها نیز به آنان ملحق شدند، راه آهن سراسری و کلیه تسهیلات بندری  کشور را برای ارسال اسلحه و مهمات از خلیج فارس به اتحاد شوروی در اختیار خویش گرفتند. در این میان ایران دچار قحطی شد و گناه آن به گردن انگلیسی ها افتاد که می گفتند ذخایر خوار بار  کشور را برای مصرف نیروهای خود خریداری می کند. وضع به جایی رسید که وزارت خارجه آمریکا به انگلیس ها هشدار داد: « با گرسنگی دادن ایرانیان نمی توان محبت آنها را به دست آورد»   (۲۸) « در طول جنگ، نفت ایران به روشن نگاه داشتن ماشین جنگی متفقین کمک فراوان کرد. بهره  بزرگ و با ارزش  دیگری که متفقین از ایران بردند، راه آهن سراسری این کشور بود که به وسیله آن چهار میلیون تن تدارکات نظامی به روسیه رساندند و یک میلیون تن دیگر نیز از طریق جاده ها و راههای ایران روانه آن کشور کردند. با در اختیار گزاردن چنین خطوط حمل و نقل و ارتباطی ذیقیمتی به مساعی جنگی متفقین، ایران به عنوان « پل پیروزی » شاخته شد. اما بهره ایران در این میان بر عکس چیزی جز قحطی و بد بختی های ناشی از اشغال این کشور– که با وجود اعلام رسمی بیطرفی  انجام شد – نبود. ایرانیان احساس می کردند آنها چه در جنگ و چه در صلح فقط قربانیان سیاستهای  روس و انگلیس هستند. عکس العمل این خشم و نفرت، علیه هر دو  کشور بایستی به موقع، خود را نشان می داد» (۲۹)  
پانزده سال پس از تصویب لایحه راه آهن سراسری بار دیگر مصدق در جلسه ۱۶ اسفنند ۱۳۲۲ مجلس شورای ملی، به عنوان  نماینده اول  تهران، ضمن تشریح مصائب ناشی از رژیم  دیکتاتوری  بار دیگر موضوع را عنوان کرد و گفت: 
« ... به خاطر دارم سردار سپه، رئیس الوزرای وقت در منزل من ،با حضور مرحوم  مشیرالدوله و مستوفی الممالک و دولت آبادی و مخبر السلطنه و تقی زاده  و علاء اظهار کرد که مرا انگلیس آورد و ندانست با کی سرو کار پیدا کرد- آنوقت نمی شد در این باب حرفی زد، ولی  روزگار آنرا تکذیب کرد و بخوبی معلوم شد همان کسی که او را آورد، چون دیگر مفید نبود، او را برد. 
دیکتاتور با پول ما و به ضرر ما راه آهن  کشید و بیست سال برای متفقین امروز ما تدارک مهمات دید...» (۳۰)
سالهای بعد، پس از کودتای ۲۸ مرداد  ۱۳۳۲، هنگامی که مصدق دوران حبس و تحت نظارت خود را می گذارانید، محمد رضا شاه کتاب « مأموریت برای وطنم» را می نوشت. شاه در کتاب پیرامون مخالفت مصدق با احداث راه آهن سراسری چنین گفت: « مخالفت شدید او ( مصدق) با احداث راه آهن در ایران، مثال روشن از این طرز تفکر او ست.  به خاطر دارم  روزی با کمال  جسارت در حضور من اظهار داشت که پدرم در این کار خیانت کرده است. وقتی از او دلیل خواستم گفت: پدر من، راه آهن سراسری را فقط برای رضایت انگلیسی ها که می خواستند به روسیه حمله کنند ساخته است ...»
۳۱ )  
پاسخ مصدق به اظهارات محمد رضا شاه بدین شرح است: 
« --- مدت سه سال ، یعنی از سال ۱۳۰۲  تا ۱۳۰۶هر وقت راجع به این راه آهن در مجلس صحبتی می شد و یا لایحه ای جزو دستور قرار می گرفت، من با آن مخالفت کرده ام، چونکه خط خرمشهر – بندر شاه، خطی است کاملاً سوق الجیشی ( استراتژیکی ) و در یکی از جلسات، حتی خود را برای پیش آمدی حاضر کرده بودم و گفتم: هر کس به این لایحه رأی بدهد خیانتی است که به وطن خود نموده است، که این بیان در وکلای فرمایشی تأتیر ننمود، شاه فقید راهم عصبانی  کرد و مجلس لایحه دولت را تصویب نمود] ...[   در جلسه دوم اسفند ۱۳۰۵ مجلس شورای ملی  گفتم: برای ایجاد راه آهن دو خط بیشتر نیست؛ آنکه ترانزیت بین المللی دارد، ما را به بهشت می برد و راهی که به منظور سوق الجیشی ساخته شود، ما را به جهنم، و علت بدبختی های ما هم در جنگ بین المللی دوم همین راهی  بود که اعلیحضرت شاه فقید ساخته بودند...ساختن راه آهن در این خط هیچ دلیل  نداشت جز اینکه می خواستند از آن استفاده سوق الجیشی ( استراتژیکی ) کنند...»(۳۲ )
مخالفت مصدق با لایحه راه آهن در دوره های پنجم و ششم مجلس شورای با لایحه راه آهن   بعنوان اسناد  در اختیار خوانندگان قرار می گیرد.
سند ۱
* جلسه ۲۵۱صورت مشروح مجلس سه شنبه بیستم بهمن ماه یک هزار و سیصد و چهار مطابق بیست و پنجم شهر رجب سنه یک هزارو سیصد و چهل و چهار۱۳۴۴ مجلس دو ساعت و ربع قبل از ظهر بریاست آقای تدین تشکیل گردید.
پیشنهاد آقای وزیرفوائد‌عامه این است که لایحه راه آهن در درجه اول جزو دستور باشد. آقا میرزا سید احمد بهبهانی ـ بنده در درجه دوم پیشنهاد میکنم.
رئیس ـ پیشنهادات دیگری هم شده است راجع بیونکرس است.
راجع بمسائل دیگر است. آقای ارباب(اجازه) ارباب کیخسرو ـ آنچه پیشنهاد میفرمایند صحیح است ولی بالاخره خرج خود مجلس هم باید تکلیفش معین شود. اگر محاسبات مجلس جزو محاسبات دولتی بود که بایستی از طرف دولت فرستاده شود چیز دیگری بود ولی محاسبات مجلس با خود مجلس است و قانون تفریغ بودجه هر روز جزو دستور میشود و هر روز بتعویق می‌افتد و بالاخره تکلیف آن کی باید معلوم شود؟ بعضی از نمایندگان ـ بعد از راه آهن رئیس ـ در اینکه لایحه راه آهن جزء دستور شود مخالفی نیست؟(گفتند خیر) رئیس خبر کمیسیون فوائد‌عامه اما راجع به راه آهن مطرح ا ست(بشرح ذیل قرائت شد)
ماده اول.مجلس شورای ملی ساختن خطوط آهن ذیل را بدولت اجازه میدهد.تهران ـ بندر جز طهران ـ محمره طهران ـ قتور. طهران ـ میرجاوه.طهران ـ گواتر.طهران ـ بندرلنگه. طهران ـ روان دوز.طهران ـ استارا.
ماده دوم ـ دولت مکلف است پس از تهیه نقشه مقدماتی لازم برای ساختن هرخط مراتب را باطلاع کمپانیهای خارجی ساختمان صلاحیتدار معتبر برساند و شرایط هر یک نافعتر و بصرفه نزدیکتر باشد آن را پس از تصویب مجلس شورای ملی بموقع اجرا بگذارد و مواد اولیه‌ای که برای ساختن راه آهن لازم است و تهیه آن در مملکت امکان دارد باید در خود ایران تهیه شود و کارخانه آهن آب کنی برای اینکار در ایران از طرف دولت ایجاد بشود.
ماده سوم ـ برای تهیه نقشه مقدماتی راه و نقشه ترتیب استخراج آهن و تاسیس کارخانه آهن آب کنی در ایران دولت مجاز است یکنفر متخصص آمریکائی و یک نفر متخصص آلمانی بلافاصله پس از تصویب این قانون وعده کافی مهندسین ایرانی استخدام نماید.
ماده چهارم ـ برای حقوق و مخارج متخصصین و سایر مخارج نقشه برداری مبلغ دویست وپنجاه هزار تومان از محل عوائد قند و چای بدولت اعتبار داده می شود. ماده پنجم ـ وزارتین فوائد‌عامه و مالیه هر یک  در حدود وظایف خود مامور اجرای این قانون هستند.
دکتر مصدق در مخالفت با لایحه راه آهن می گوید: « .... اگرما بخواهیم یک کاری در اقتصاد بکنیم قدم اول کار تعیین محل است. باید با ادله متقنه و دلائل محکمه معین بکنیم که محلی که ما امروز میخواهیم این پول قند و چای را صرف کنیم کجا است؟ کدام محلی نفع آور است و باعث خسارت نخواهد شد. این اول قدم است قدم اول را که تمام کردیم می رویم بقدم دوم بعد از آنکه برای ما مسلم و منجز شد که در محله دولت اگر خانه بسازیم نفع آور است میرویم یک معماری دعوت میکنیم و میگوئیم آقای معمار تشریف بیاورید و برای ما یک نقشه بکشید. ولی اگر من بخواهم یک خانه بسازم مقتضی نیست که بروم تمام شهر را نقشه کشی کنم بعد خانه درست کنم این اکل از قفاء است. اول محل را معین میکنیم و بعد از اینکه محل معین شد و محقق شد که این محل نفع آور است آنوقت معمار را دعوت میکنم و می گویم من در این محل میخواهم خانه بسازم و نقشه اش را بکش والا شرط عقل این نیست که یک پولهائی بیخود خرج بکنیم که این پولهائی که ما داریم و می خواهیم خرج کنیم شاید چند ریالش هم کفایت نقشه کش تنها را نکند. بنابر این اول باید محل معین شود. از روی احصائیه های گمرکی محل هائی که حمل و نقل درش بهتر است. محلهائی که راه تجارتش بیشتر است باید تعیین بشود بعد متخصص بیاید و نقشه بکشد بعد از آنکه نقشه معین شد آنوقت چه میکنیم؟ حالا یک کسی میخواهد خانه بسازد محلش را معین می کند نقشه‌اش را هم می کشد. بعد فکر می کند که من این خانه را مقاطعه بدهم یا خودم امانی بسازم بهتر است؟ البته اشخاصی که مقاطعه داده‌اند میدانند که مقاطعه دهنده زیاد میدهد و کم میگیرد. البته می دانیم که مقاطعه کننده تمام مخارج را بحد‌اعلی حساب میکند. مثلا اگر شما بخواهید چینه بکشید وقتی چینه کش را بیاورید بگوئید چینه بکش می گوید ذرعی دو قران. می گوئید چرا؟می گوید من گلش را باید لگد کنم، آب هم بریزم گل رس هم میخواهد برای اینکه خراب نشود. تمام قسمتهائی که برای چینه خوب لازم است حساب می کند اما وقت تحویل دادن چکار می کند؟ کم تحویل میدهد. لایش را کلوخ میگذارد و وقتی که باران آمد خراب میشود. اشخاصی که این کار را کردند، خانه ساخته‌اند، آبادی درست کرده‌اند، بنا کرده‌اند بتجربه برایشان ثابت شده که مقاطعه اصلا سود و نفع آور نیست. این یک قاعده‌ایست. حالا اگر یک وقتی برخلاف کسی بگوید مقاطعه بهتر است باید آن کسی که می گوید مقاطعه بهتر است دلیل را بیان کند خصوصا وقتی که دولت یک اشخاص صحیح‌العمل چه از اتباع داخله وچه از اتباع خارجه برای ساختن راه آهن استخدام بکند و سر کار بگذارد در اینصورت نفع و ضرر مال دولت است در تمام دنیا کاملا تجربه شده که اگر یک کسی یک خانه اجاره بیک کسی بدهد اگر مستاجر منفعت برد میگوید مال خودم است و اگر ضرر برد میرود متحصن میشود پس چه لزومی دارد مقاطعه بدهیم که اسباب زحمت بشود؟ ما نه نفع میخواهیم ببریم نه ضرر. ما با پول خودمان کار خودمان و با اشخاص صحیح‌العمل خوب کار میکنیم بهتر است. پس بنابر این این بنده در اینجا هم مخالف هستم که طریق مقاطعه نوشته شده و بر فرض اینکه مقاطعه بشود و این لایحه اصل مناقصه راهم در نظر بگیرد باز خیلی ناقص است و تازه بنده با مقاطعه مخالفم و با اینکه تعیین محل هم نشود مخالفم. بجهت اینکه ما در امور اقتصادی نباید تعجیل کنیم. درعرف یک مثلی است که می گویند از هول حلیم نباید توی دیگ افتاد. ما نباید امروز یک همچین لایحه را تصویب بکنیم و بدست دولت بدهیم بعد دولت خودش برود تمام مملکت را نقشه کشی بکند. بعد از آنکه همه مملکت را نقشه کشی کرد آنوقت بیاید یک صورتی بیاورد که کمپانیها پیشنهادشان این است و حالا کدام خط فایده دارد؟ و عیبی که در این لایحه است مسئله مناقصه است. بنده اساسا با مناقصه مخالفم. برای اینکه اگر وقتی هم دولت بخواهد یک کارهائی بطور مناقصه بکند مناقصه یک شرایطی دارد. اولا باید دید در چه مملکتی سازنده خانه هست و اگر در یک شهری چند نفر هستند باید اعلان کرد و اگر در جاهای دیگر هستند باید با مجاری صحیحه به آنها اطلاع داد و اینها باید راهش را قانون معین کند و باید اعلاناتی بکنند که همه مردم بدانند که اگر یک روزی بگویند آقا چرا اعلان نکردید بگوید ما اعلان کردیم و رفتیم مذاکره هم کردیم. البته همه می دانند اعلانی که بشود یک نسخه‌اش در وزارتخانه می ماند یک نسخه‌اش هم پهلوی آن کسی که جواب می نویسد و برای این کار یک دوسیه تشکیل می شود و اگر یک چیزی دوسیه شد این دوسیه نسختان است. یکی پیش طرف و یکی هم در وزارتخانه می ماند. آنوقت در مجلش ششم یک وکیل می گوید شما اعلان را از روی شرایط صحیح نکردید. می گوید خیر از روی شرایط صحیح کردیم. می گوید خیر یس شما دوسیه‌تان را منتشر کنید. می گویند خیر دولت صلاح نمیداند دوسیه منتشر شود. خوب چرا صلاح نمیدانید؟ دوسیه نسختان است اگر این دوسیه برای آن طرف مقابل انتشارش مفید باشد که خودش منتشر می کند دیگرلازم نیست دولت صلاح بداند در هر حال باید محل تعیین شود که کدام نقطه نفع آوراست از روی احصائیه گمرکی از روی مدارک صحیحه. عجالتا روز پنجشنبه که مبعث است و عمر مجلس پنجم دو روز دیگر به انقضاء می رسد و نباید بنده بیش از این چیزی عرض کنم. عقیده بنده این است که دولت در غیاب مجلس تا مجلس ششم از روی احصائیه و مدارک صحیحه ملی را که تصور می کند حمل و نقل درش بیشتر است و  صلاح هم هست معین کند و بعد مهندس دعوت کند نقشه‌اش را بکشد. بعد از آنکه نقشه‌اش را کشیدند بیاورند در مجلس بگویند این محل را ما اینطور تصدیق کردیم. نقشه‌اش را هم کشیده‌ایم مجلس هم تصویب کند والا آقایان تصدیق می کنند که اگر بخواهند همه مملکت را نقشه کشی کند شاید عایدات چند سال قند هم کفایت اینکار را نکند. وزیرفوائد‌عامه ـ این همان قسمت مربوط بمحل است که بنده می بینم اسباب اعتراض شده خوب اینهمه خط، همه را دفعتا نمی شد خط آهن بکشند و البته بایستی بدوا یک خط کشیده شود ولی بنده عرض کردم یک مطالعاتی که میفرمائید تابحال کرده‌اند.
همه میدانید که سالها است این قضیه راه آهن بدبختانه بشکل حرف و گاهی بصرف مطالعه ولی بالاخره در جریان بوده گاهی باین وزارتخانه و گاهی در وزارتخانه دیگر نشسته‌اند حرفهائی زده‌اند و کمیسیونهائی کرده‌اند. دوسیه هائی درست کرده‌اند و بالاخره یک راه هائی را بنظر خودشان پیشنهاد کرده‌اند و نمی شود گفت این خطوطی که نوشته شده است تمامش همین طور بی مقدمه و بدون دلیل و مطالعه بوده است ولی البته کاملا تصدیق داریم که آن روزی این مسئله روشن می شود که بر مطالعات سابق تا مطالعات یک متخصصینی علاوه شود که بیاید و بگوید مطالعاتی که شما کرده‌اید اینجایش عیب دارد و اینجایش خوب است مخارج این را هم که می گوید این یکیش خوب است. مضار اولیه‌اش این است و بالاخره مطالعات سابقین و مطالعات آنها که جمع شد بالاخره معلوم می شود آن خطی که عجالتا لازم است کشیده شود این خط است و آنوقت نقشه‌اش را شروع می کنند به برداشتن باز هم عرض کردم اگر آنروز یک اعتراضی بر آن خط باشد ممکن است مجلس بعد نظر خودش را اظهار کند. بگوید متخصصین فهمیده‌اند و مجلس شورای ملی خوب فهمیده. اگر ما آمده بودیم و با مطالعات خودمان یک خطی را پیشنهاد کرده بودیم آنوقت همه جور اعتراض را آقایان می توانستند بر ما بکنند و می توانستند بگویند از روی چه قاعده و از روی چه مطالعه و با تشخیص کدام متخصص قطع برای شما حاصل شد.که این خط مهم است؟. ما برای اینکه این اعتراضات وارد نشود آمدیم یک راهی پیدا کنیم که از اعتراض آقایان جلوگیری شود و حالا بر عکس می بینیم آن خودش سیل اعتراض را متوجه ما کرده است. خوبست آقایان اجازه بدهند بعد از آنکه متخصصین آمدند و مطالعه کردند تکلیف معلوم شود و بالاخره آنروز هم خواهد آمد.
اما مسئله مناقصه و مقاطعه که فرمودند بنده نمی خواهم اظهار نظر شخصی کرده باشم زیرا معتقدم وقتی یک کسی می خواهد از یک چیزی بگذرد و در اساسش موافق است بایستی ناچار با نظرهای دیگر هم مماشات بکند. گاهی هم شل بگیرد و بگوید بسیار خوب این قسمت عرض من را قبول دارید؟ خیلی متشکرم، آن قسمت را هم که قبول ندارید من ازش می گذرم ولی چون کمیسیون آقایان وکلا یک عده‌شان را دیدم نظرشان این بود که اینطور نوشته شود ما هم باین صورت در آوردیم والا نظر شخص بنده این بود که مناقصه بهترین ترتیب است ولی بالاخره گفتیم کلمه مناقصه را نگذاریم و بنویسیم هر کدام باصرفه‌تر است بعد هم بیاید به مجلس و مجلس رای خودش را بدهد. در این صورت مسئله مناقصه را آن روز آقایان می بینید خوب بود رای میدهند، بد بود رای نمی دهند. معنی بد بودن چیست؟ یا از نقطه نظر سیاسی می بینند خوب نبوده یا از نقطه نظر دیگر بجهت اینکه نمیشود گفت صرفه اقتصادی برای اینکه آنکسی که ارزانتر پیشنهاد کرده است در مناقصه پیش برده و از نقطه نظر سیاسی یا از جهات دیگر ممکن هست صرفه نداشته باشد. اما راجع باینکه اگر اعلان شد باید شرایط داشته باشد. مسلم است این یک مناقصه نیست که بزبان فارسی در روزنامه‌های طهران مثلا در چهار روزنامه درج شود و طبع شود و منتشر شود. این یک چیزی است که متخصصین باید شرائط آن مناقصه را معین کند. بنده یقین دارم نه مجلس شورای ملی نه ماها هیچکدام نمی توانیم بیائیم شرائط مناقصه را که برای ساختن یک راهی لازم است معین کنیم. شرائط یک چنین مناقصه را باید یک اشخاص که باید خیلی مطلع و اهل فن باشند معین کنند و البته مدت هم باید گذاشته شود. تمام مسائلی را که فرموده یک چیزهائی است که البته باید رعایت کرد ولی روی همرفته از نقطه نظر خط باز عرض می کند که مبادا برای آقایان در این قسمت یک اشتباهی باقی باشد. از نقطه نظر خط آیا چه پیشنهادی میکردیم؟ پیشنهاد میکردیم که اجازه بدهند در ایران خط آهن کشیده شود. پیشنهاد می کردیم فلان خط معین کشیده شود. اینرا وقتی می توان بهش رای داد که یک اشخاص مطلعی مشورت کرده باشد. بنابراین چنانچه عرض کردم یک مطالعاتی تابحال شده بعد هم خواهد شد و بالطبع یک روزی یک وزیری می آید و مجلس شورای ملی(در مجلس ششم انشاالله) و می گوید بنابر مطالعات سابقمان که شده و بنابر مطالعات متخصصین که آمده‌اند باید فلان راه را اجازه بدهید ساخته شود. آنوقت یا می گویند صحیح است یا میگویند خیر. گفتند خیر باید اصلاح شود، آنوقت اصلاح میکنیم. (۳۳)
سند شماره ۲  
** مذاکرات مجلس ۲۳۲  - ۱۳۰۷  
مذاکرات مجلس صورت مشروح مجلس سه شنبه ۲۸ فروردین ماه ۱۳۰۷ مطابق ۲۶ شوال المکرم ۱۳۴۶ (مجلس دو ساعت و نیم قبل از ظهر به ریاست آقای پیرنیا تشکیل گردید) (صورت مجلس یوم یکشنبه ۲۶ فروردین را آقای دولتشاهی قرائت نمودند ) رئیس- صورت مجلس ایرادی ندارد :- آقای دکتر مصدق
دکتر مصدق- بنده در موضوع راه آهن نظر خودم را به کرات در مجلس شورای ملی به عرض آقایان رسانده ام دیگر حالا ضرورت نمیدانم در این موضوع راه آهن عرایضی بکنم. حتی در نظر دارم که یک روزی در باب خط راه آهن مذاکره شد. یکی از نمایندگان محترم گفتند که چون قانون گذشته و تصویب شده، دیگر در موضوع خط نمی شود صحبت کرد در صورتیکه یکی از مسائل اساسی خط راه آهن است و امروز که میخواهید نقشه اش را بکشید و اجازه نقشه کشی میدهید ممکن است در خطش هم مذاکره کرد ولو اینکه قانون هم تصویب شده باشد. یک قانونی از مجلس گذشته و این قانون اگر نقض شود ضرر ندارد در صورتیکه اگر خط آهنی را بر خلاف مصالح مملکت بکشند ضررهای جبران ناپذیر دارد. در باب خط راه آهن بنده عرض دارم. راه آهن ما ممکن است دو قسم حمل و نقل داشته باشد یکی حمل و نقل بین المللی، یکی حمل و نقل ملی. حمل و نقل ملی ما آن چیزهائی است که در داخله مملکت صرف میشود حمل و نقل بین المللی ما آن چیزهائی است که از ممالک خارجه بطور ترانزیت می آید و از ایران عبور میکند و به ممالک دیگر میرود. اگر راه آهن ما یک فایده ای ببرد از ترانزیت مال التجاره اروپا به آسیا خواهد برد. این خطی که امروز اجازه داده میشود که نقشه کشی بکنند کاملاً بر خلاف مصالح مملکت است زیرا خط بین المللی، خطی است که اروپا را به آسیا متصل میکند. اروپا دراین طرف واقع شده. خط آهن ما باید از این طرف شروع شود و به آن طرف برود که مال التجاره اروپا را به آسیا برساند. این راه آهن ترانزیت پیدا میکند، حمل و نقل بین المللی پیدا میکند ولی آن راه آهنی که از بندر جز حرکت کند و به محمره برود، بنده نمیدانم چه تجارتی و چه حمل و نقلی را میتواند داشته باشد. امروز که میخواهید اجازه بدهید و امروز که میخواهید سی میلیون پول که در دست این مردم است و در واقع هستی این ملت و مملکت است، به یک راهی صرف کنید و این پول را که در واقع حیات این مردم است ازشان بگیرند یک قدری دقت کنید والا جز اینکه توی زمین بریزند و بعد هم ده سال دیگر میگویند چون اشخاصی که در مجلس شورای ملی بودند اینطور رای دادند و خرج شد. البته اکثریت به دولت اعتماد دارند. بنده نمیگویم اعتماد ندارند ولی اکثریت هم وظیفه اش این نیست که همینقدر که یک چیزی دولت آورد بلند شود رای بدهد. اگر کسی در مقابل بنده جوابی دارد پا شود جواب بنده را بدهند. آن وقت رای بدهند. آن وقت بنده عرض میکنم راه آهن ما باید دو ترانزیت داشته باشد. در تمام دنیا ترانزیت ملی و ترانزیت داخلی برای راه آهن فایده ندارد. راه آهن از ترانزیت و حمل و نقل بین المللی فایده میبرد این خطی که شما میکشید دیناری فایده ترانزیت ندارد. برای من ثابت کنید که چه مال التجاره از اروپا می آید به بندر جز(بندرگز) و از بندر جز میرود به محمره ؟ هیچوقت مال التجاره اروپا به بندر جز نمی آید و از بندر جز هم به محمره میرود. مال التجاره اروپا می آید به شمال غرب و از شمال غرب میرود به جنوب شرق ایران. این ترانزیت است. جواب بنده را بدهید، بعد رای بدهید. یک رائی که امروز بر خلاف مصالح ایران باشد ندهید. هیچ دلیلی ندارد اگر دلیل دارید بگوئید والا به عنوان اینکه یک قانونی گذشته شما سی میلیون دیگر به این مملکت ضرر بزنید. یک قانونی گذشته است یه یک قیام و قعود میشود آن قانون را نقض کرد و این خطی که اجازه میدهید یک خطی باشد که یک ترانزیتی داشته باشد که یک چیزی هم برای این مردم داشته باشد، بنده کاملاً ثابت کردم که عجالتاً راه آهن در ایران فایده ندارد ولی اگر ترانزیت داشته باشد و حمل و نقل ممکن است یک قسمت از ضرر راه آهن را جبران کند ولی این خطی که امروز در نظر گرفته شده است کاملاً به ضرر مملکت است. حالا آقایان غیر از این تشخیص میدهند مختارند ولی من به عقیده خودم این رای را که این خط کشیده شود و به این طرف برود خیانت و برخلاف مصالح مملکت میدانم … بعضی از نمایندگان- (با همهمه) خیانت نیست. دکتر مصدق- بنده به نظر خودم خیانت است شما به نظر خودتان خدمت است....» (۳۴ )  
۱۳۰۷ آغاز خانه نشینى . 
۱۲ دی ۱۳۱۰- درگذشت مادرش ملک تاج فیروز نجم السلطنه:  خانم نجم السلطنه مادر دکتر مصدق  بانوی نیکوکار،  واقف و بنیانگذار یکی از اولین بیمارستان های تهران به نام بیمارستان نجمیه در چهارراه یوسف آباد تهران در سال ۱۳۰۶بود. مؤسسه ای که با سرمایه شخصی ایشان به عنوان یک مؤسسه عام المنفعه غیرانتفاعی بنا شد و با موقوفاتی که آن شادروان برای آن بیمارستان در نظر گرفته بود، اداره می شد و دکتر غلامحسین مصدق تا زمانی که در حیات بود، بیماران را به طور رایگان معالجه می کرد. بعد از درگذشت خانم نجم السلطنه در سال ۱۳۱۱ تولیت و مدیریت بیمارستان را دکتر مصدق تا سال ۱۳۴۵ به عهده داشت. این‌ بیمارستان‌ که‌ بعد از بیمارستان‌ “سینا” دومین‌ ساختمان‌ طراحی‌ شده‌ برای‌ بیمارستان‌ محسوب‌ می‌شود، در حال‌ حاضر در مصادره  دانشگاه‌ بقیه‌الله‌ وابسته‌ به‌ سپاه‌ است و از سوی سازمان جهانی یونیسف نیز به عنوان بیمارستان دوستدار نوزادان معرفی شده است. 
توضیحات و مآخذ:  
۱-  مجموعه اسناد و مدارک فرخ خان امین الدوله - ص ۴۴۰ تا ۴۳۶.
* نگاه کنید به « تاریخ مؤسسات تمدنی جدید در ایران» راه آهن دولتی ایران - دکتر محبوبی اردکانی. 
۲-  تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس   - محمود محمود- ج ۲  - ص ۵۵۴ . 
۳- مؤلف کتاب "روس و انگلیس در ایران " این نظر را تأیید نمی کند: ص ۱۰۱ ترجمه فارسی دکتر منوچهر امیری. 
۴- تاریخ روابط سیاسی ایران و انگلیس ج ۵ ص ۱۲۲۹ . 
۵- همانجا.
۶-.( چرالز عیسوی – تاریخ اقتصادی ایران -  مترجم  دکتر یعقوب آژند – ۱۳۶۹نشر گستره -   ص  ۲۶۹ ) 
۷-  جرج کرزن، در اثر خود بنام «ایران و قضیه ایران» جلد اول، ترجمه غلامعلی وحید مازندرانی -  انتشارات علمی و فرهنگی، - ۱۳۷۳ -- صص   ۷۸۵  - ۷۸۲
۸ – همانجا - ص۷۸۵
۹ – همانجا - ص ۷۸۸
۱۰ – همانجا - ص۷۹۰
۱۱ – همانجا -  صص۷۹۱-۷۹۰
۱۲-  همانجا - ص۷۹۲
۱۳- همانجا - ص۷۹۳
۱۴- همانجا - ص۲۹۶
۱۵- همانجا -  ص۳۲۰
۱۶ – همانجا - ص۳۲۰
۱۷ – همانجا - ص۳۲۱
۱۸ – همانجا -  صص۳۲۹-۳۲۸
۱۹ – همانجا - ص۳۲۹
۲۰ -  همانجا - ص۷۹۷
۲۱ - صص۸۰۰-۷۹۹
۲۲ –  دکتر جواد شیخ الاسلامی- « اسناد محرمانه وزارت خارجه بریتانیا، در باره قرارداد ۱۹۱۹ ایران و انگلیس»  - جلد اول ، تهران، کیهان. ۱۳۶۸ - - ص  ۱۲۳
* سند شماره ۸۶ (- ۷۸۹ در مجموعه اسناد سیاسی بریتانیا )- صورت جلسه مذاکرات مفصل لرد کرزن با فیروز میرزا نصرت الدوله وزیر خارجه ایران در لندن( به تاریخ۲۳ سپتامبر ۱۹۹)که رونوشت آن برای سر پرسی کاکس ( وزیرمختار بریتانیا در تهران فرستاده شده است.
۲۳ – همانجا - ص  ۱۹۰
* سند شماره۱۲۴ (= ۸۳۰ در مجموعه اسناد سیاسی ایتالیا) تلگراف مورخ سی و یکم اکتبر ۱۹۱۹ سرپرسی کاکس  به لرد کرزن.
۲۴ - غلامرضا نجاتی – مصدق سالهای مبارزه و مقاومت – جلد اول – مؤسسه خدمات فرهنگی رسا – چاپ دوم – ۱۳۷۸ – ص  ۲۷ -۲۶  
۲۵ - همانجا – ص  ۲۸
۲۶ -  خاطرلات سیاسی  و نظامی  سرهنگ ستاد غلامرضا مصور رحمانی -« کهنه سرباز» -  مؤسسه خدمات فرهنگی رسا – ۱۳۶۶  – ص ۱۰۵ تا ۱۰۶
۲۷ - نطق ها و مکتوبات دکتر مصدق – انتشارات مصدق ۷ – صص  ۱۹۶ -  ۱۸۸
۲۸ - گفت وگوی مظفر شاهدی با دکتر باقر عاقلی درباره: اشغال ایران در جنگ جهانی دوم 
۲۹ - نفت، قدرت، اصول؛ ملی شدن نفت ایران و پیامدهای کودتای ۲۸ مرداد -  نوشتۀ مصطفی علم، ترجمۀ غلامحسین صالحیار، انتشارات چاپخش، چاپ اول ۱۳۷۷- ص ۸۱
۳۰ – همانجا – ص  ۸۲
۳۱ - بیانات مصدق در مخالفت با اعتبار نامه سید ضیاء الدین طباطبائی در مجلس  شورای ملی،
۱۶ اسفند ۱۳۲۴. ( نقل از شماره سوم مذاکرات مجلس ).  
۳۲ -  محمد رضا پهلوی، مأموریت برای وطنم، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب – ۱۳۴۱ – فصل سوم.
۳۳ -  خاطرات و تألمات مصدق  بخش سوم – صص ۳۵۱ – ۳۴۸
۳۴ -  صورت جلسه ۲۵۱مشروح مجلس سه شنبه بیستم بهمن ماه یک هزار و سیصد و چهار
*  نگاه کنید  به -« نطق ها  و مکتوبات دکتر مصدق »– انتشارات مصدق ۷ – ص ۳۰
۳۵- مذاکرات مجلس صورت مشروح مجلس سه شنبه ۲۸ فروردین ماه ۱۳۰۷
*  نگاه کنید به «نطق ها  و مکتوبات دکتر مصدق » – انتشارات مصدق ۷ – صص  ۱۸۱-   ۱۷۹



Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire