dimanche 10 juillet 2011

نقش روشنفکران در انقلاب ایران چه بود؟ روشنفکران گول خوردند؟ ستون پایه های استبداد را چه کسانی باز سازی کردند؟ سپاه پاسدار و دادگاه انقلاب و... را چه کسانی ساختند؟

خانم ستاره درخشش: نقش روشنفکران چه بود؟ تعداد زیادی از گروه های چپ، روشنفکران، اینها همه، می گویند که ما گول خوردیم در آن زمان. برخی از منتقدین هم می گویند که اینها، برای اینکه گناه های خودشان را پاک بکنند، این حرف را می زنند. نظر جنابعالی چیست؟ آقای ابوالحسن بنی صدر: این درس خوانده های جدید، اینها بعنوان هدف چه در سر داشتند؟ آزادی در سر داشتند یا قدرت در سر داشتند؟ این ستون پایه های استبداد را کی باز سازی کرد؟ درس خوانده های جدید کردند یا آقای خمینی و یا ملاتاریای ... همان چند تا دستیار ایشان کردند؟ این یک سوألی است جوابش که معلوم شد، معلوم می شود که نه کسی فریب نخورده، هر کس دنبال قدرت بوده. خوب این، وقتی که کسی، هدف آزادی را رها کرد، در قدرت قانون چیست؟ قوی ضعیف را می بلعد. این قاعده و قانون است. خوب، از آن ستون پایه ها یکی سپاه پاسدار است. کی ساخته است؟ آقای دکتر[ابراهیم] یزدی می گویند ایشان طراحی کرده. حکومت موقت هم تصویب کرده، ساخته. خوب، آقایان[= خمینی و ملاتاریا] از دستشان گرفتند، الان ستون فقرات این رژیم است. دادگاه انقلاب را کی ساخته؟ باز  آقای دکتر[ابراهیم] یزدی می گویند پیشنهاد از ایشان بوده. حکومت موقت قبول کرده، آن آقایان هم در دست گرفتند، با آن سلاخی را شروع کردند تا امروز هم مشغولند. عرض کنم بشما انحصار وسائل ارتباط جمعی را، همین روزنامه و ... را، کی به انحصار این آقایان در آورده؟ خشونت را کی اول در کار آورده ؟ در گنبد، در کردستان، در خوزستان، در تهران، در آذربایجان، کی خشونت را در کار آورده؟ پس اینها مجموعهٔ اعمالی است که انجام گرفته، و نتیجه، آن ساخت های استبداد باز سازی شده. ستون پایه ها برگشته، حتی تقویت هم شده. آن ارتش، نه آن روحیه را دیگر داشت که بتواند ستون پایه بشود، نه آن تجربه ای که کرده بود، به او اجازهٔ می داد که این نقش را بازی کند. با آن نمی شد استبداد درست کرد. یک سپاه پاسدار، اول نقش شمعک داشت ولی حالا شده خودش، یک ستون قوی. دستگاه قضائی به انحصار آقایان است، دستگاه تبلیغاتی به انحصار شان است، دستگاه فتوا و باصطلاح قانون گذاری بانحصارشان است،،. اینها هستند ستون [پایه ها]، دستگاه مالی در انحصارشان است، از بنیاد مستضعفان شروع شد تا به بعد. و عرض کنم به شما، فکر راهنما بعنوان اسلام و اینها هم در دستشان است، این ستون پایه ها را ساختند، و این ستون پایه ها را آنها[= خمینی و ملاتاریا] شروع نکردند به ساختن. دیگران ساختند، تحویل آنها... آنها[= خمینی و ملاتاریا] از دستشان گرفتند. می توانستند هم نسوزند، مثلاً من وقتی رئیس جمهور شدم، شروع کردم به تغییر دادن ساخت دستگاه ارتش. و باصطلاح ارتش را مردم سالار کردن برای اینکه این، ستون پایهٔ قدرت نشود. همینطور در وزارت دارائی اینکار را کردم، در سیستم بانکی اینکار را کردم، هرجا که در حیطهٔ اختیار من بود. خوب، اینها می توانستند همین کار را بکنند. خانم ستاره درخشش: می گویم از نظر صاحب نظران سیاسی انقلاب تا کنون سه مرحله را طی کرده است. مرحلهٔ اول، زمانی بود که آیت الله خمینی در نوفل لو شاتو بسر می برد که در آن مرحله مردم فریفتهٔ ایشان شدند، زیرا ایشان در مصاحبه ها وعدهٔ آزادی می دادند و از عدم رغبت به داشتن مقام سخن به میان می آوردند. مرحلهٔ دوم، دوران ورود ایشان به کشور، ولایت فقیه و اختیارات مطلق ایشان بود. و مرحلهٔ سوم، جانشینان آیت الله خمینی بودند که امور کشور را در دست گرفتند. دکتر بنی صدر می گوید انقلاب این مراحل را طی نکرد، زیرا مرحلهٔ دوم و سومی که نام بردید، ضد انقلاب بود. اما در مورد جانشینان آیت الله خمینی ایشان می گویند: جانشینان ایشان کی ها هستند؟ ایرانگیتی هایند. یعنی کسانی هستند که از گروگانگیری[سفارت آمریکا در تهران] در یک نوع روابط پنهانی، با قدرت های خارجی، نه تنها آمریکا، با غالب ...در همین ایرانگیت کشف شد دیگر، ایرانگیت انگلیسی، نمی دانم فرانسوی، اتریشی و... . باصطلاح آن رابطهٔ آشکار عادی که انقلاب برایش انجام گرفته بود که ما با دنیا روابط عادی داشته باشیم و به استقلال رابطه برقرار کنیم، آن جای خودش را داده به یک دیپلماسی و یک سیاست خارجی پنهانی. همه اش در پنهان است. حالا فرض کنید الان حزب الله، آنجا[= لبنان] ایجاده شده، سرمایه اش... خرجش را ایران می دهد، اسلحه اش را ایران می دهد. حالا شما بپرس از این آقایان؟ ابداً، ما هیچ خبر نداریم، نخیر، به ما چه؟ ما یک حمایت معنوی می کنیم. پنهانی است. با نمی دانم حماس پنهانی است، با سوریه پنهانی است، با اروپا پنهانی است، با آمریکا پنهانی است. تمام این دوران سی سال، این سیاست خارجی ما و دیپلماسی ما، دیپلماسی پنهانی است. هیچی  آشکار بر مردم ایران نیست. الان اینها در واقع یک نظام روحانی هم نیستند، یک رژیم از روحانیان باشند که اینها در رأس باشند، نه، همچنین چیزی نیست. یعنی مافیا هایی شدند نظامی-مالی. سابق در ایران مرسوم بود که گروه های حرامی، باصطلاح دزدهای مسلح تشکیل می شدند، می رفتند چپاول. یک آخوند هم با خودشان می بردند برای حلال کردن. که این سیرتی بود که چپاول و آقایان را حلال می کرد. حالا هم همین وضع شده، این مافیا ها ... مثلاً [ دزدهای مسلح]می رفتند اینجا و آنجا دزدی مسلحانه، حالا در کل کشور اینها[= مافیاهای نظامی-مالی سپاه پاسداران] باصطلاح خودشان بسط ید مطلقه پیدا کرده اند، و این آقایان هم که به اسم ولی فقیه و نمی دانم شورای نگهبان و مجمع تشخیص[ مصلحت نظام] ، اینها کارشان این است که این بخور و ببر و زورگوئی و اینها را توجیه کنند. کسی نمی داند واقعاً فردا چه پیش خواهد آمد. مثلاً یک رئیس جمهوری دارد که امروز می گوید که من فردا می خواهم صفر های ریال را بردارم. خوب، این نه مقدمه دارد، نه موأخره دارد، و حالا شما ایرانی را تصور بکنید که می خواهد با این آدم [= محمود احمدی نژاد] تنظیم کند فعالیت اقتصادی اش را. اصلاً ممکن نیست. بر می دارد یک دستور صادر می کند شورای اقتصاد منحل. نمی دانم، میزان نرخ بهره این قدر. 

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire