samedi 28 mai 2011

از وجدان تاریخ بشنویم (هویت تاریخی ایرانیان یا ایرانیت)

...به وجدان تاریخی خود رجوع کنید تا بشما بگوید تمامی مرام هائی که در جهان اندیشیده شده اند و همۀ دینها به ایران آمده اند، امّا تنها دینها و مرام هائی پذیرفته شده اند و تاریخ یافته اند که بیانگر خاصه های ایرانیت بوده اند. در مطالعه هر نوبت که این خاصه را یافته ام، آن را باطلاع شما رسانده ام. در این فرصت فهرستشان می کنم : 1- وطن، جائی که زمان و مکان انسان بی نهایت می شود، ارزش است: زمان بی نهایت می شود زیرا هر نسل می داند که حاصل کارش را نسلهای بعدی بکار می برند و بر آن می افزایند. پس کار او هرگز از میان نمی رود و رشد، صیر پایان ناپذیری است. و مکان پهنای زمین و آسمان می شود، زیرا اندیشۀ وطن داری بر اصل موازنۀ عدمی در ایران بالیده است. جهان را سرای همۀ انسانها شمردن و بنی آدم را اعضای یکدیگر دانستن، در درون آزاد و در رابطه با بیرون مستقل زیستن، رابطه با خارج را محور سیاست داخلی نکردن و محور سیاست داخلی دیگران نشدن، آنوع وطن داری است که بدان، انسان با هستی این همانی می جوید: ٢- هویت فرهنگی مستقل بمثابۀ فرآوردۀ رشد در وطنی آزاد و مستقل، و باز بودن فرهنگها بروی یکدیگر، بنابراین، ٣- از میان فرآورده های پندار و گفتار و کردار آزاد، آنهایی که جهانیان را همه وقت بکار می آیند، همچون هنر و دانش و فن، از آن جهان هستند. جریان آزاد هنر و دانش و فن، جهان را خانۀ مشترک جهانیان می گرداند. و نیز: ٤- هر آنچه، همچون حقوق، ذاتی انسان ایرانی است، ذاتی هر انسانی در هر کجای جهان و در هر زمان است. بنابراین در ایران و انیران، به هیچ تبعیضی(جنسی، نژادی، قومی، ملّی و ...) نباید گردن نهاد. بنابراین: ٥- ناسازگاری ایرانیت با جبر، و سازگاری آن با اخیار و آزادی انسان، ٦- گذار دائمی از تاریکی به روشنائی، یعنی پندار و گفتار و کردار را بر میزان عدل، شفاف کردن و بر این میزان، از حدّ و مرزها آزاد شدن، که در ایران و میان ایران و انیران، زور و زورمداری بر هم می افزاید. بنابراین، ٧- تذکار دائمی به قصد قافل نشدن از استعدادهائی که انسانیت انسان را تشکیل می دهند و ملکه هایی که او دارا می باشد، و فعال کردن این استعداد ها و پروراندن این ملکه ها: * استعدادها: استعداد رهبری، استعداد اُنس گرفتن، استعداد آموزش و پرورش، استعداد ابتکار و ابداع و خلق، استعداد اندیشۀ راهنما( دین و مرام)، استعداد هنر و فرهنگ، استعداد اقتصادی . * ملکه ها: شادی، جوانمردی، خدمتگزاری، وفای به عهد، بردباری، اعتماد بنفس و وظیفه مند شمردن نفس، حق مداری، تقوا، عفو در مقام توانائی، جهادگری یا کوشش دائمی در زور و ستم زدائی- که بزرگترین آن، غافل نشدن از آزادی خویش و پندار و گفتار و کردار از ستم زدودن، و بزرگ آن، تن ندادن به دولت خودکامه و ستمگر است. جهاد بر ضد زورها و ستم ها که در زندگی روزانه بکار و روا می روند، از آن دو کوشش جدا نیست-، کنش بودن و واکنش نشدن، و ... . جهان بهشت برین می شود و همه روز جهانیان نوروز می شود اگر همگان از...

Aucun commentaire:

Enregistrer un commentaire